.: نمـــــــــــــکی :.
.: نمـــــــــــــکی :.

.: نمـــــــــــــکی :.

فقط بخندید

مادر بزرگش


رفیقم داشته پرده های خونه
 مادر بزرگش رو نصب میکرده.
مادر بزرگه میاد تشکر کنه، برمیگرده
 میگه: سپهر جان ایشالا یه روز پرده نامزدتو بزنی :|
به افتخار همه مادر بزرگای گُلی که سوتی های باحال میدن....
نظرات 1 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:49 ق.ظ http://sedayekhasteyebaron.blogsky.com

سلام داااااااااااااادااااااااااااااشم سینا
میگم حداقل سر در وبت بزن خانومای بی حجاب نیان تو
این مادر بزرگا مال زمان شاهن اون موقع ها همه چی ارزون بوده مثل الان نبوده که
اره خلاصه.. مامان بزرگ منم جلومن با بابا بزرگم لب بازی میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد